من چلچراغ خانه ی پیراهنت باشم

روزی کنارت همدمت عشقت زنت باشم


ای وای فکرش را بکن بین همه خوبان

آخر ببینی من فقط وصل تنت باشم


شب های سرد زندگی حتی اگر آید

من همدم دردت چراغ روشنت باشم


می خواهم اینجا باشی و هرشب کنار تو

در حال عشق و مستی و بوسیدنت باشم


من آرزویم بود جای شانه ات بودم

یا اینکه جای دکمه ی پیراهنت باشم


ای کاش من حس لطیف شعر تو بودم

یا کاش می شد بوسه ای بر گردنت باشم 


چیز زیادی از حضور تو نمی خواهم

من قانعم باشی و غرق دیدنت باشم


با اینکه من اسطوره ی فکر و خیالاتم

اما دلم می خواست یک روزی زنت باشم.


| الهه رضایی |


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها