چند سال است کار من گریه‌ست

کل دار و ندار من گریه‌ست

 

سهم عصرانه‌های من غصه

صبح و شام و ناهار من گریه‌ست

 

ابر-باران پشت پنجره‌ام

شیوه‌ی انتظار من گریه‌ست

 

نطفه‌ی اشک در شکم دارد

مادر باردار من گریه‌ست

 

آنچه از من پیاده شد اشک است

همچنان که سوار من گریه‌ست

 

خنده‌دار است گریه کردن من

حالت خنده‌‌دار من گریه‌ست

 

دست من نیست اشک ریختنم

صاحب ِ اختیار من گریه‌ست

 

بیقرار من است روز و شب

روز و شب بیقرار من گریه‌ست

 

به لب و خنده اعتباری نیست

پیش چشمم عیار من گریه ست

 

بغلم کرده است خوابیده‌ست

مثل هرشب کنار من گریه است

 

نه فقط من به گریه معروفم

نام ایل و تبار من گریه‌ست

 

روبرو گریه، پشت سر گریه

چارراه فرار من گریه‌ست

 

گریه در گریه، گریه در گریه

 پود من گریه، تار من گریه‌ست

 

هر کسی خواند گریه‌اش سر رفت

شعر سنگ مزار من گریه‌ست

 

| آیدا دانشمندی |


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها